تازه یه کم بهتر شدم

این هفته اصلا حالم خوب نبود یکشنبه اون هفته رفتم تهران پیش دختر خاله بهنام و دندون عقلم رو کشیدم موقع کشیدن خوب بود و مشکل خاصی نداشتم ولی دردی که بعدش کشیدم واویلا بود هنوزم گوشم تیر میکشه


رفته بودم حمام یه مشت آب ریختم به آینه نگو حالا چی شده آب رفته توی زنگ آخه خونه های دو وجبی حمومش زنگ میخواد چه کار؟اتصالی کرده بهنامم سر راه بود برق رو قطع کرد و رفت حالا راهرویی که پریز کولر توشه دو تا اتاق خواب و حمام برق ندارند هال و پذیرایی آشپزخونه و دستشویی برق دارن :)


این روزا دارم کتاب دخترم فرح رو میخونم جزو ۴ تا کتابیه که الی برای تولدم فرستاده 


یه جیرجیرک اومده تو راهرو پشت در ورودی داره هنر نمایی میکنه یادم نمیاد چند وقته صداش رو نشنیده بودم

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ

خوبه
خیالمون راحت شد تو هم دندون عقلت را کشیدی شدی مثل خودمون
البته اومدی به گروه عقل دارها
چون ادم تا زمانی که دندون عقلشو نکشیده بی عقله .

ولی ۳ تا دیگه دارم یعنی هنوز بی عقلم؟؟؟!!!:)

م. یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ

دندون عقل خیلی سخته!

ولی با تمام وجود حس کردم چقدر بزرگ شدم اصلا نترسیدم :))))
خیلی لوسم نه؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد