قسمتم شد برم نماز

تمام شب خواب دیدم که نمازعید داره برگزار میشه و صداش رو میشنوم ولی بهش نمیرسم ساعت ۵ که بهنام رفت سر کار دیگه خوابم نبرد همش از پنجره بیرون رو نگاه میکردم ببینم مردم میرن حسینیه کنار خونمون یانه ساعت شش و نیم دیگه خوابم برد خواب خواب بودم که پسر عمم که سربازه برام تبریک فرستاد در حقیقت بیدارم کرد دلم میخواست داد بزنم صدای الله اکبر بود که بلند بلند میومد و من اصلا بیدار نشده بودم نمیدونستم میرسم یا نه شنیدم موذن گفت کم کم حاج آقا میرسن اصلا نفهمیدم چطوری کارامو کردم و رفتم درو که باز کردم دیدم وای چقدر آدم تو کوچه نشستن دقیقا روبروی درای پارگینگ خونه منم رفتم توی صف همش به یاد مامانم بودم چون دیشب گفت نمیتونه بره چون صندلی نماز شو نمیتونه ببره  

نماز خوبی بود بیشتر از اینکه قسمتم شد برم و خدا اینقدر قشنگ صدای دلم رو شنید شوکه شده بودم و هنوز هم هستم

نظرات 4 + ارسال نظر
حمید جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ق.ظ

قبول باشه
پس دعای این نماز را بجون پسرعمه ات کن که از خواب بیدارت کرد
خوش به حالت که همچین پسرعمه ای داری
این هم از بخت و اقبال بلندی هست که داری
دختر دائی

ممنون
ما دعا به جون همه میکنیم چه از خواب بیدارمون کنند چه نکنند

یک دسته گل بنفشه جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ب.ظ

خوش به سعادتت.
من هم دلم می خواست.اما حتی روزه همنتونستم بگیرم.
انشالله از همین هفته که خونه هستم و کاری ندارم شروع میکنم واسه روزه.میگرن دارم خدا کنه بتونم.

ان شالله که میتونی خدا خودش کمک میکنه

محبوب شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ق.ظ

چه خوب

یه دفه اینهمه باهم نوشتی

همیشه شاد و خوش باشی

منظورت چیه یه دفه اینهمه با هم نوشتم؟

محبوب یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ب.ظ

منظور بدی نداشتم به امام رضا!!! خیلی وقت بود ننوشته بودی من هم چند وزی میشد نیومده بودم اینجا وقتی اومدم دیدم به به چقدر نوشتی و من نخوندم هول شدم
خیلی عالی مینویسی دوست دارم نوشته هاتو

کاش منم میتونستم مثل تو بنویسم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد