خونه تکونی

اون اوایل که اومده بودم اینجا و دیگه خونه دار شده بودم هر وقت بهنام میرفت سر کار منم شروع میکردم به شستن و سابیدن . گردگیری دیگه عادتم شده بود خودمم تشویق میکردم اینطوری خیلی خوبه اگه یکی سر زده بیاد خجالت زده نمیشی تا اینکه با دخترعموم که سه چهار سالی میشه ازدواج کرده صحبت میکردم گفت اینا ما ل اوله زندگیه کم کم میگی بابا فردام که بیکارم فردا این کارو میکنم هرچند مطمینا خودم به این نتیجه میرسیدم ولی حرفش باعث شد همون لحظه به این نتیجه برسم بله دیگه همه نظافت و جارو رو فرمالیته انجام میدم تا جایی که احساس کنم انگاری خیلی اوضاع خیطه  

امروز هم از اون روزا بود بهنام عصر کاره ولی از صبح ساعت ۸ رفت جلسه داشتن تا ۱۰ شب هم نمیاد بنده هم خونه تکونی اساسی کردم از گردگیری و جارو و شستن گاز و یخچال تمیز کردن و دستشویی شستن گرفته تا۲ بار ماشین لباسشویی روشن کردن و الان که خسته و کوفته نشستم اینجا از صبح استراحتم نیم ساعتی بود که برقا رفت ناهار خوردم و یه کم ورزش کردم  

 

هنوز کار دارم ولی اون دیگه مرتب کردن کمده که فعلا بیخیال

مهمونی جمعه هم کنسل شد چون مامان بزرگ رفته خونه داداشش و ما احتمال زیاد شنبه و یکشنبه که تعطیلیه بهنامه میریم کاشان دیدن پارسا کوچولو که دلم براش یه ذره شده 

 

من با بهنام چه کارکنم از بین اینهمه لیوان و فنجون همش تو پیمونه برنج پلوپز آب میخوره

نظرات 6 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:40 ب.ظ http://www.mkasbvakar.com

سلام
این قدر کار نکن
ما که دختر ندادیم بره کلفتی
رفته خانوم خونه باشه

این وبلاگ را هم دوست داشتید لینک کن
www.mkasbvakar.blogfa.com

این چه حرفیه؟کلفتی!!!
بنده خانوم خونه و تاج سر هستم همین بس که حرف آخر رو من میزنم

یک دسته گل بنفشه چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:05 ب.ظ

خوش بگذره کاشان.
بعد هم این تو لیوان پلوپز آب خوردن و اینا از شاهکارهای مردونه ست که کم کم عادت می کین و تازه بقیه شم کشف می کنی.

حمید پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:42 ب.ظ http://http://golbargekhansar.blogfa.com/

تاره متل خانم من شدید اون هم همین طوری
کا شان خوش بگذره
شما خانمها واقعا زیاد کار می کنید خدا کمکتون کنه

واقعا خدا کمکمون کنه

حمید احمدی پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:57 ب.ظ http://www.dr_ahmadi.mihanblog.com/

ای ول داش بهنام مثل خودمونه ...خاکیه

لاله اشک جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:14 ق.ظ http://lalehashck.blogfa.com

اره منم تمیزکاری میکردم اما الآن هفته ای یه بار فقط وسط هفته هم فقط جمع و جور. این خیلی جالب بود که گفتی بهنام تو لیوان پلوپز آب میخوره یه دوستام هم تو شیشه مربا چای میخوره هر جا هم که میره شیشه اش رو با خودش میبره. خونه ما که اومده بود نذاشتم توش چای بخوره. گفتم خونه خودت هر کاری کردی کردی اینجا خونه منه. جالبه که همسرش اول ها ازش ایراد میگرفت حالا اونهم یه شیشه واس خودش داره....

همیشه که تو اون پیمونه اب نمیخوره اگه لیوانی تو دیدیش نباشه فوری یاد اون پیمونه میفته حال گشتن و حالا لیوان از زیر بقیه ظرفا پیدا کردن نداره
چه جالب تو شیشه مربا اونوقت در هم داره؟

محبوب سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:04 ب.ظ

کلی خندیدم همانطور که گل بنفشه گفته کم کم شاهکار های مردونه رو کشف می کنی...
یکی اش هم اینه که هیچی رو پیدا نمی کنن حتی اگه جلوی چشمشون باشه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد